چشمه جوشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

زنان عاشورایی

03 آذر 1393 توسط وحيدي فر

زنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟

ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردندزنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟

ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردند

اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان   در بيشتر موارد مي تواند والاتر از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد

الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند

بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که
داشتند باز دارد

زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند


دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟

اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :

آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند



اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد

زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند

نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد

عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب  شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود  در صحنه ي  نينوا  را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون  عشق الهي است که اگر نبود  انسان عادي نمي توانست  مظهر تحمل  اين همه مصيبت باشد


شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم  مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر  ، گلويي را که دقايقي ديگر  به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد

اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا  را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک  برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند

وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز  خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بودزنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟

ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردند

اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان   در بيشتر موارد مي تواند والاتر
از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد

الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند

بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که داشتند باز دارد

زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند

دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟

اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :

آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند



اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد

زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند

نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد
زنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟

ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردند

اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان   در بيشتر موارد مي تواند والاتر از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد

الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند

بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که داشتند باز دارد

زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند

دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟

اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :

آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند



اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد

زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند

نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد

عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب  شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود  در صحنه ي  نينوا  را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون  عشق الهي است که اگر نبود  انسان عادي نمي توانست  مظهر تحمل  اين همه مصيبت باشد

شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم  مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر  ، گلويي را که دقايقي ديگر  به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد

اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا  را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک  برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند

وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز  خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بود
عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب  شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود  در صحنه ي  نينوا  را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون  عشق الهي است که اگر نبود  انسان عادي نمي توانست  مظهر تحمل  اين همه مصيبت باشد

شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم  مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر  ، گلويي را که دقايقي ديگر  به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد

اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا  را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک  برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند

وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز  خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بود

اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان   در بيشتر موارد مي تواند والاتر از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد

الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند

بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که داشتند باز دارد

زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند

دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟

اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :

آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند



اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد

زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند

نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد

عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب  شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود  در صحنه ي  نينوا  را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون  عشق الهي است که اگر نبود  انسان عادي نمي توانست  مظهر تحمل  اين همه مصيبت باشد

شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم  مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر  ، گلويي را که دقايقي ديگر  به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد

اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا  را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک  برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند

وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز  خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بود

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: زنان.عاشورا.

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

چشمه جوشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخلاقی
  • رساله معرفة الله
  • حضرت معصومه(سلام الله علیها)
  • حضرت رضا (علیه السلام)
  • حدیث
  • شهادت
  • همسرداری اسلامی
  • روز مباهله
  • اهمیت مجالس عزاداری
  • راهی برای آشتی با خدا
  • آلوده نشدن به گناه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس