زنان عاشورایی
زنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟
ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردندزنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟
ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردند
اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان در بيشتر موارد مي تواند والاتر از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد
الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند
بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که داشتند باز دارد
زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند
دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟
اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :
آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند
اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد
زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند
نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد
عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود در صحنه ي نينوا را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون عشق الهي است که اگر نبود انسان عادي نمي توانست مظهر تحمل اين همه مصيبت باشد
شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر ، گلويي را که دقايقي ديگر به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد
اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند
وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بودزنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟
ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردند
اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان در بيشتر موارد مي تواند والاتر از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد
الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند
بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که داشتند باز دارد
زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند
دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟
اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :
آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند
اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد
زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند
نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد
زنان حماسه ساز واقعه ي عاشورا مگر چه کردند که چنين در تاريخ ماندگار شدند؟
ميتوان در يک کلام گفت : معجزه کردند
اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان در بيشتر موارد مي تواند والاتر از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد
الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند
بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که داشتند باز دارد
زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند
دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟
اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :
آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند
اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد
زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند
نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد
عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود در صحنه ي نينوا را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون عشق الهي است که اگر نبود انسان عادي نمي توانست مظهر تحمل اين همه مصيبت باشد
شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر ، گلويي را که دقايقي ديگر به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد
اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند
وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بود
عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود در صحنه ي نينوا را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون عشق الهي است که اگر نبود انسان عادي نمي توانست مظهر تحمل اين همه مصيبت باشد
شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر ، گلويي را که دقايقي ديگر به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد
اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند
وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بود
اينان با عمل شگفت انگيز خود ذهنيت ها را دگرگون کردند و نشان دادند که شخصيت شان در بيشتر موارد مي تواند والاتر از مردان باشد و اين فکر و ارزش در احياي انان و معرفي اين شير زنان در سطحي جهاني داراي نقش فوق العاده گرديد
الگوي اينان زناني چون : آسيه ، مريم ، هاجر ، ساره ، خديجه و نهايتاً گلِ سر سبد خلقت و کوثر هميشه جوشان عشق ، حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها بودند
بهمين خاطر بود که انچنان بي باک و دلير بودند و شهادت فرزندان ، مرگ همسران و به خون غلتيدن برادران ، نتوانست انها را از هدف متعالي اي که داشتند باز دارد
زنان در حماسه ي عاشورا ، بذر شجره ي طيبه اي را افشاندند که هنوز ديگران در حال جمع اوري محصول و خرمن کردن ميوه هاي ان ميباشند
دشمن که گمان ميکرد با شهادت امام حسين و يارانش ، قيام فرو کش خواهد کرد و از شب يازدهم محرم خود را فارغ و بي مزاحمت خواهد ديد ، نميدانست تازه وارد اول معرکه شده است ، مگر اينان اجازه ميدادند که خونهاي عزيزانشان به هدر رود ؟
اينجاست که جمله معروف زير عينيتي حماسي پيدا ميکند :
آنان که رفتند ، کاري حسيني کردند و انان که ماندند بايد کاري زينبي کنند
اي جانم به قربانت زينب که وقتي نامت ميايد چشم ها همه اشکبار ميگردد
زينب نگو ….. بگو شير زني از جنس آفتاب ، او که غافله سالار کاروان عاشوراييان بود ، شمع کوچک شام غريبان به پشتوانه ي او روشن مانده که بعد از اين همه سال ، نام مبارکش فرياد رعد آسايي است که بي او نبرد مردان را ثمري اينگونه نمي ماند
نمايش عاشقي زينب در حماسه ي تاريخي کربلا جاودانه ماند و در فرهنگ عاشورا و براي عاشوراييان مظهر مقاومت ، همت ، فداکاري ، صبر ، وفا و عشق گرديد
عشق خواهر به برادر در تار و پود وجودي زينب شعله ور بود و او نمايش عاشقي خود در صحنه ي نينوا را ، از دوران کودکي در خاطرش سپره بود . اين عشق در واقع کانون عشق الهي است که اگر نبود انسان عادي نمي توانست مظهر تحمل اين همه مصيبت باشد
شنيدن ناله هاي کودکان تشنه در تاسوعا و عاشورا در حالي که نگاه ملتمسانه ي انان را به نظاره ايستاده بود ، قصه ي غصه ي حضورش در روز عاشورا در صحنه ي نبرد و بخصوص ان دَم که بر بالين علمدارِ کربلا ، دست و عَلَم و مَشک را جدا از هم مي بيند و صداي يا حسين اش از حرم تا قتلگه ، سينه ي اسمان را مي شکافد و او تا مَقتَل ، برادر را همراهي ميکند تا به سفارش مادر ، گلويي را که دقايقي ديگر به تيغ کين بريده خواهد شد در آخرين وداع ببوسد
اوست که داغ اسارت کودکان عاشورا را به دل دارد و ضرب تازيانه ي اشقيا بر بازوان نحيف رقيه و سکينه را شاهد بوده ، او که در کنار تربت پاک برادر ، در اربعين امام حسين ، خود را شرمنده ي برادر بخاطر از دست دادن دُردانه ي سه ساله مي داند ، آسمان را شرمسار نمايش عاشقي خود مي کند
وقتي در مجلس يزيدِ ملعون فرياد ميزند که « ما رَاَيتَ الا جَميلا » ( که جز زيبايي چيزي نميبينم ) اين زيبايي چيزي نيست جز عشق به خداوند منان و با اين نوع عاشقي نشان ميدهد که اِبقاء « قَد قامت الصلوة » نماز خونين ظهر عاشورا فقط به استمرار ولايت خواهد بود